چرا امام سجاد در کربلا شهید نشد
چرا امام سجاد در کربلا شهید نشد؛ هر آنچه باید بدانید

چرا امام سجاد در کربلا شهید نشد

چهارمین امام پس از امام حسین (ع)، فرزندش امام علی زین‌العابدین (ع) بود. مادرش بی‌بی شهربانو، شاهزاده‌ای از ایران، دختر مهربان یزدگرد دوم بود. او را در سال ۳۱ هجری در زمان خلافت امام علی (ع) به اسیری آوردند و امام علی (ع) او را آزاد کردند و به عقد امام حسین (ع) درآوردند. امام سجاد از این ازدواج متولد شد.
او غم‌انگیزترین داستان تمام دوران است. روز دهم محرم در وقت نماز عصر، هنگامی‌که پدرش حسین (ع) در میدان جنگ تنها بود و آماده جنگ بود، به اردوگاه فرزند بیمارش رفت و در کنار تخت او آمد و او را بیدار کرد و به او گفت: ماجرای کربلا تمام شد که می‌رفت جان خود را فدای راه اسلام کند.

برای خرید بیرق  امام حسین (ع) میتوانید به فروشگاه اینترنتی بافت ستاری مراجعه کنید .

 

حضور امام سجاد(ع) در حوادث کربلا

امام سجاد علیه‌السلام حدود ۲۲ یا ۲۳ سال داشت که واقعه غم‌انگیز کربلا رخ داد. ازآنجایی‌که خداوند در کتاب آسمانی خود ذکر کرده است که اگر معصوم در همه حال حاضر نباشد دنیا لحظه‌ای زنده نمی‌ماند، خداوند آن را طوری قرارداد که امام سجاد علیه‌السلام در آن جنگ به‌شدت بیمار شد و نتوانست به‌عنوان یک جنگجو شرکت کند.
او اجازه نبرد در جنگ را خواست، اما امام حسین (علیه‌السلام) به او گفت که نوع دیگری از “جهاد” به او گماشته شده است که پس از شهادت امام حسین (ع) آغاز می‌شود – یعنی رهبری زنان و کودکان خاندان حضرت محمد (ص) وارد بازارها و بارگاه‌های کوفه و دمشق شدند.
امام سجاد علیه‌السلام با تمام خاندان حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله اسیر جنگ شد. در این زمان بود که مسئولیت امامت به ایشان سپرده شد و یکی از سخت‌ترین دورانی بود که هر امامی این مسئولیت را بر عهده داشت. به‌راستی‌که برای او بسیار آسان بود که در میدان نبرد به‌عنوان شهید بمیرد تا اینکه اسیر جنگی شود و همه اهانت‌ها و تحقیرها را متوجه او و زنان اهل‌بیت پیامبر شود. بااین‌حال، او آنچه را که خدا خواست انجام داد.

حضور امام سجاد(ع) در حوادث کربلا

دوران امامت پس از واقعه کربلا

بعد از شهادت امام حسین(ع)، بقای اسلام در گرو امام زین‌العابدین(ع) بود و آن هم در سن ۲۲ سالگی.
ایشان کار بسیار سختی داشتند که رسالت امام حسین(ع) را به گوش جهانیان برسانند. همچنین افشای نیات شیطانی یزید و بنی امیه.
او باید پیام اسلام را زنده نگه می‌داشت و آن را از سرگردانی شیطان بنی امیه نجات می‌داد.

 

لشکر یزید با او به زنجیر سختی برخورد کردند. به‌عنوان اسیر جنگی، او را وادار کردند تا بر پشت شتری در زیر نور آفتاب سوزان از کربلا به کوفه و سپس از کوفه تا شام (دمشق) – مسافتی در حدود ۷۵۰ کیلومتر – سفر کند. گاهی او را وادار می‌کردند تا روی شن‌های سوزان بیابان راه برود.
امام سجاد (علیه‌السلام) در دربار ابن زیاد و یزید به سخنرانی‌های شیردل پرداخت و اسلام واقعی را به شنوندگان عرضه کرد و خود و همراهانش را از اولاد حضرت محمد (ص) و پیشوایان معرفی کرد.
سخنرانی‌های او چنان تأثیری بر شنوندگان گذاشت که باوجود چندین بار تلاش برای کشتن او در دربار یزید و ابن‌زیاد، محقق نشد. بی‌بی زینب (س) و دیگر زنان اهل‌بیت حضرت محمد (ص) محافظان خط مقدم شدند و در دربار یزید مورد حمایت مردم قرار گرفتند که هنوز ننگی در وجودشان باقی گذاشته بود.

تأثیر سخنرانی آن‌قدر قوی بود که همه در مسجد شروع به گریه کردند و یزید را سرزنش کردند. یزید می‌ترسید که اگر امام به سخنان خود ادامه دهد، انقلاب و قیام شود. در همین حال یزید نتوانست جلوی امام را بگیرد و او را از منبر پایین آورد. ازاین‌رو به یک «مؤذن» دستور داد تا اذان بدهد، زیرا می‌دانست که این امر خودبه‌خود سخنان امام را قطع می‌کند. اما او شجاعت و هوش امام را دست‌کم گرفت. امام سخنان خود را متوقف کرد اما از منبر پایین نیامد. وقتی مؤذن گفت «الله‌اکبر» امام به عظمت خدا شهادت داد. وقتی مؤذن گفت: «أَسْحَدُ عَنَّ الْمُحْمَدِنِ الرَّسَلِّهِ» امام مؤذن را از ادامه راه بازداشت. سپس رو به یزید کرد و از او پرسید. به من بگو ای یزید آیا محمد (ص) بود. هف) پدربزرگ شما یا من؟ اگر بگویید او پدربزرگ شما بوده دروغ آشکار است و اگر بگویید پدربزرگ من بوده پس چرا پسرش را کشته و خانواده‌اش را زندانی کرده‌اید؟ چرا پدرم را به قتل رساندی و زنان و فرزندانش را اسیر به این شهر کردی؟

یزید جوابی نداشت

تأثیر این کار این بود که مردم سوریه را علیه یزید برانگیخت. اکنون همه از جنایاتی که یزید در حق پیامبر(ص) و خاندانش مرتکب شده بود، پی بردند. شروع به سرزنش کردند و خواستار آزادی امام زین‌العابدین علیه‌السلام و زنان اهل‌بیت پیامبر شدند. یزید اکنون می‌ترسید که اگر سریع عمل نکند، حکومتش از بین برود. پس امام زین‌العابدین علیه‌السلام را آزاد کرد و گذاشت. با کمال عزت و احترام به مدینه بازگشت.

برای خرید پرچم های مذهبی میتوانید به فروشگاه اینترنتی بافت ستاری مراجعه کنید .